چشم هایم را می بندم...
نوشته شده به وسیله ی بازیگر در تاریخ 88/5/22:: 7:35 صبح
تذکر ـ مطالب این بهاریه همگی به نقل از ویژه نامه نوروزی روزنامه بانی فیلم هستند :
(1) چشم هایم را می بندم ...
بهار آمد. صدای گام هایش آن قدر آهسته بود که نشنیدم. مثل همیشه حضور گرمش شگفت زده مان می کند و غبار خستگی را از جانمان می شوید. هرسال بهار وقتی می رسد که به سرمای زمستان طولانی خو کرده ایم، اما با آمدنش ما را از دنیای زمستانی مان دور می کند. بهار موقع آمدن به کوچه سینما هم سر می زند. دل های اهالی سینما را هم بهاری می کند. چشم هایم را می بندم و به صدای قدم هایش گوش می دهم و آرزو می کنم بهاری که پیش روست شادی را برای اهالی سینما به ارمغان بیاورد.
(2)
سال قبل در چنین روزهائی بازیگر ناشناخته ای بود که تازه « گل یخ» با بازی او چند روزی روانه اکران سینماها شده بود. شاکردوست تازه نفس طی یکسال گذشته در پنج فیلم بازی کرد تالقب پرکارترین بازیگر سینمای ایران را از آن خود کند. اوایل سال همزمان در «قتل آنلاین» و «چند می گیری گریه کنی؟» بازی کرد. چند ماه بعد جلوی دوربین احمدرضا معتمدی در «قاعده بازی» رفت و همزمان در « چه کسی امیر را کشت؟» مهدی کرم پور به ایفای نقش پرداخت. شاکردوست اواخر سال پیشنهاد بازی در یک فیلم هنری را پذیرفت تا در « خدا نزدیک است» در نقش معلم یک روستا جلوی دوربین برود. نکته قابل توجه در کارنامه شاکردوست حرکت رو به جلوی این بازیگر در مدت زمانی کوتاه است. اتفاقی که برای ستاره های سینما در طول پنج، شش سال رخ می دهد برای شاکردوست جوان در کمتر از یک سال رخ داد تا این بازیگر راهش را درست پیدا کرده باشد. او سال جدید را با نمایش جدید چیستا یثربی روی صحنه استارت می زند.
کلمات کلیدی :